تأثیر رنگ در گرافیک محیطی
ارتباطات عصر حاضر در فرمهای گوناگونی و به یاری رسانههای متفاوتی شکلگرفتهاند. نکته حائز اهمیت این است که فرم های نوین ارتباطی سبب حذف فرم های پیشین نشدهاند و ابزارهای ارتباطی همچون تصویر و نوشتار همچنان به حیات خود ادامه میدهند و با استفاده از علوم و فناوریهای جدید شکل جدیدی میگیرند که ادامه ماهیت ابتدایی آنهاست. تأثیر رنگ در گرافیک محیطیپیشینه طراحی محیطی و گرافیک محیطی را میتوان همزمان با پیدایش انسان دانست ، آفرینش جهان نخستین نمونه طراحی محیطی است.
نقاشیهای یافت شده در غار السکو که مربوط به سال پیش از میلاد است از نخستین نمونههای کشفشدهی گرافیک محیطی است، نقاشیهایی که بازرگانان فنیقی برای تبلیغ کالاهای خود بر صخرهها مینگاشتند نمونه متجددتری از گرافیک محیطی دنیای باستان است. گرافیک محیطی امروزی که خود بخشی از طراحی محیطی است ریشه در انقلاب صنعتی دارد، در این دوره علم و صنعت پیشرفت کردند و شهرهای امروزی شکل گرفتند وزندگی حرکت سریعتری به خود گرفت. این شهرهای بزرگ مستلزم نظم و منطقی بودند تا ساکنان آنها در شرایط راحت زندگی کنند. قبل از انقلاب صنعتی ساخت شهرهای بزرگی مانند رم باستان، آتن و یونان باستان باهدف بیان شوکت، شکوه و قدرت حکومت بود. بعد از انقلاب صنعتی مقوله ایجاد شهرهای کاربردی عنوان شد. شهرهای این دوره صرفاً نمیتوانستند به زیبایی محض توجه کنند و این سؤال که چه عناصری باید بر اساس نظم و منطق درکهای شهر قرار گیرد، جایگاه بسیار مهمی یافت.
در شهرهای مدرن فراتر از طراحی، مسئله کاربرد مطرح است، هر آنچه میسازیم باید باهدف زندگی راحتتر، سیستمهای اطلاعرسانی قوی و سیستمهای بازدارنده قانونی باشد. با توجه به افزایش جمعیت، تولید انبوه و صنعتی شدن بهقاعده و قانونی نیازمندیم که بتوانیم بهخوبی زندگی کنیم و دچار هرجومرج نشویم. همچنین در طراحی شهر باید به نحوی عمل کرد که محیط شهر را برای افراد ساکن در آن به لحاظ روحی و روانی قابلتحملتر کنیم. درگذشته تزئین شهر اغلب در مناسبتهای مذهبی انجام میشد که نمونهای از این کاربرد در عصر رنسانس، ساخت باغها )نظیر پارک لوگزامبورک و تی لری و همچنین ساخت خیابان شانزلیزه در پاریس است. تأثیر رنگ در گرافیک محیطی
قرن دوازدهم آغاز نامگذاری خیابانها در فرانسه و ایتالیاست. خیابانها را از این دوره سنگفرش میکردند. قبل از آن خیابانهای شهرها خاکی بود، در این دوره پارک سازی آغاز و استفاده از پرچم بهعنوان اِلمان گرافیک محیطی مطرح شد. در سال ۱۷۶۹ ایجاد شبکههای روشنایی در سطح شهر تحقق عینی مییابد. در انقلاب صنعتی این چراغهای روشنایی در شهرهای مهم اروپا به سیستم گازی مجهز شد. در ادامه، ساخت پیادهروها و شمارهگذاری خیابانها و پلاک از قرن نوزدهم آغاز میشود. تقسیمبندی شهرها بر اساس کنگره بینالمللی معماری اروپا باید برای سکونت، اشتغال، تفریح، عبور و مرور باشد. زمانی که قرن بیستم آغاز میشود گرافیک شکل امروزی به خود میگیرد و استفاده از طراحی گرافیک برای اجرای قوانین و مقررات انجام میشود. امروزه هنر مقولهای است که بیشتر ازآنچه درگذشته متصور بوده برای بهبود شرایط زیست و ایجاد زندگی بهتر مشارکت فعالی دارد.
طراحی گرافیک محیطی پس از جنگ جهانی دوم و تا دهه ۷۰ سهم عمدهای را برای توسعه اقتصادی جامعه ایفا کرده است. عمدهترین گرایشها نیز در این دوره پدید آمدهاند. گرایش نخست پیکتوگرامها است. پیکتوگرامها، رمزها و نشانهایی هستند که در سطح شهر با عنوان راهنما از آنها استفاده میکنیم. ریشه پیکتوگرامها، ایزوتایپ است. ایزوتایپ دستگاهی است که هدف آن سخن گفتن با مخاطب است.
درواقع پیکتوگرامها علائم و نشانههای راهنمایی و رانندگی است تا وسایل نقلیه، قانون عبور و مرور را رعایت کنند. در سطح شهر تهران میبینیم که همین پیکتوگرامها راهنمای افراد در خصوص رعایت مقررات راهنمایی و رانندگی است که از طریق کدبندی رنگها و برخی علائم، قانون را بهنوعی اجرا میکنند. امروزه پیکتوگرامها علائم بینالمللی ثبتشده است که در سطح جهان کاربرد دارد. بخش دوم، تابلوهای مربوط به ترافیک خیابانها و بزرگراهها هستند که برای ایجاد نظم و منطقی مناسب در سطح شهر نیازمند آنها هستیم. وظیفه آنها ارائه اطلاعات است و این تابلوها بهنوعی راههای افراد برای شناسایی مسیر موردنظر است.
همچنین رنگ برای برخی کدگذاریها در تابلوها استفاده میشود. این سیستمها تصویری و یا نوشتاریاند که بهنوعی راهنمای افراد در شهرها هستند. در مکانهای عمومی به سیستمهای نصب میتوان اشاره کرد که شمارا دررسیدن به مقصد هدایت میکند. درواقع، تدریجاً از علائم مجرد به سمت تابلوهایی با اطلاعات ترکیبی میرسیم که اطلاعات مشروح را به افراد ارائه میدهند.
تابلوهایی که بر روی محلی نصب میشود همه متشکل از عناصر گرافیکی نظیر علائم، فرم و نوشتار است. پلاکهای منازل و تابلوهای کوچهها نشانههای گرافیک محیطی است. و بخش دیگر، اتومبیلها و وسایل نقلیه عمومی که بر روی آنها کارهای گرافیکی انجام میشود و قانون میتواند با طراحی گرافیکی بهنوعی اتومبیلها را کنترل کند. در مرحله بعد معماری به گرافیک و نقاشی نزدیک میشود. معماری باید فصل مشترکی با گرافیک پیدا میکرد. درواقع گرافیک محیطی مرز مشترک هنر معماری و طراحی گرافیک است. نصب مجسمه در سطح شهر و نقاشی دیواری شامل این موارد میشود. استفاده از حروف معماری روی بدنه ساختمانها ازجمله دیگر موارد است. تأثیر رنگ در گرافیک محیطی
بخش دیگر، سوپر گرافیک (super graphic) به معنای گرافیک در ابعاد بزرگ است. پوسترها و آگهینماهایی که در سطح شهر نصب میشود و از آن بهعنوان گرافیک با ابعاد بزرگ یاد میشود. دیوارهایی که از حالت بیجان به حالت زنده تبدیل میشود، چراکه مقابل چشمان افراد بسیاری است. هدف طراح گرافیک محیطی این است که از حس عدم هویت محیطی در طرحها پرهیز شود، محیط باید دارای هویت باشد. هویت بصری شهر اهمیت بالایی دارد، این هویت از سردرگمی افراد و عدم تعلقخاطر جلوگیری میکند. افراد باید احساس دلبستگی نسبت به شهر خود داشته باشند. باید فضای مناسب و بانشاط و نه رنج و فرسایش را در اطراف خود حس کنند و نوعی آسایش و الفت را در افراد ایجاد شود، در این کار با طرح شایسته همراه بافرم چشمنواز و ترکیب رنگ مناسب امکانپذیر است.
درزمینهٔ سازگاری طرحها با محیط میتوان از بناهای بجا مانده دوران صفویه نظیر مساجد و میدانها یادکرد که تزئینات معماری بناهای مذهبی جنبه سازگاری و زیباییشناختی با محیط دارد و درنهایت برای مخاطبان جذاب است. کتیبههایی که باورهای دینی افراد را منتقل کردند و نقش، رنگ با معماری، در ایجاد فضاسازی مناسب مؤثر است. چرا این بناها از ارزش فوقالعادهای برخوردارند؟ چون افراد به این بناها نوعی احساس تعلقخاطر دارند. باید به شاهکارهای تاریخی ذکرشده توجه کرد زیرا فرم و عملکرد به نحو مطلوب با یکدیگر تلفیقشدهاند. استفاده مناسب و بهجا از فرم، رنگ و سازگاری با شرایط معماری برای طراحی و سازماندهی هویت شهری ضروری است.
گذشته از این باید به واقعیتهای زندگی روزمره و ایجاد فضا برای زندگی روزمره توجه کرد. نمونههای مناسب تعلقخاطر در شهرهایی نظیر اصفهان و یزد دیده میشود. میتوان با طراحی مناسب در محیط تنشها را به حداقل رساند و این نیازمند تالش جامعهشناس، طراح، معمار، متخصصین ارتباطات و فعالیت مستمر همه اینها باهم است. ایدههای خوب در طراحی بیننده را وادار به تفکرمی کند. بنابراین صرفاً مصرف و خرید کالا هدف نیست. هدف آن است که یک نوع آگاهی و ایجاد روحیه صحیح مصرف کردن، صداقت در کیفیت به مصرفکننده منتقل شود. دستیابی این هدف در ترکیب نوشتار و تصویر انجام میشود. مثال شعارهایی که برای تبلیغات نوشته میشود.